part : 12

ویو میرای
که دیدم بله کوک صداش در اومد

@ اه اه اه ... چندش ( به قوله امیر ژوله 🤣✌️ )

_+ باشه ... اصلاً ما چندش ( تهیونگ و میرای باهم )

همه باهم = خنده

ویو تهیونگ
وقتی میرای اینو گفت واقعاً انگار یه لحضه دنیا رو بهم دادن ... خیلی خوشحال شدم .... کوک هم که همش حسودی می کنه چون خودش سینگله ( تهیونگ عزیز به کوک بگو بیاد اینجا خاطر خواه زیاد داره 🤝🤣 )
تو دلم یه لعنت خیلی عضیمی به برادرش فرستادم و با میرای برگشتیم خونمون که من ازش پرسیدم

+ میرای من !

_ بله بیبی تایگر من ! ( بچه ببر من )

+ ا.اگه بفهمی برادرت دیگه دوست نداره چ.چی کار می کنی ؟

_ او ... من اینو می دونستم ... راستش اصلاً بخاطر همین افسرده بودم ... باید یه توضیح کوتاهی برات بدم تهیونگم

فلش بک به زمانی که میرای با برادرش تو کافه بود

_ او ... داداش اینجا ( دست تکون می ده )

÷ اره دیدم .... ( میشینه )
میرای ... سری می گم گوش کن ..
تو دیگه برام مهم نیستی .. حتی خبر مرگتم برام نیار ... خداحافظ ( میره )

( بقیشم که دعوای تهیونگ و میرایه )

پایان فلش بک ( همه ی اینارو توضیح داد )

ویو تهیونگ
وقتی میرای اینارو گفت سریع رفتم و بغلش کردم که یوهو .....................

~ خماری متلق ~
دیدگاه ها (۱۰)

🪐☄️

سورد ما آرمیا برای ۷ تا پادشاه مون 🪐☄️

فیلم بردار : خودم نقاش : خودم

🙃🙂

ادامه تکپارتی کوک

پارت ۹۵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط